کد مطلب:152230 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:472
حضرت اباالفضل برای شیخ کاظم سبتی پیغام فرستادند که این مصیبت را بخوان
عالم بزرگوار، شیخ كاظم سبتی قدس سره فرمود كه یكی از علمای بزرگ و معروف نزد من آمد و فرمود: من از طرف حضرت عباس علیه السلام برای شما پیغامی آورده ام.
گفتم: بفرمایید چه پیغامی است؟ من در خدمت شما هستم.
فرمود: من در عالم خواب به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرف شدم و آن حضرت به من فرمودند: به شیخ كاظم سبتی بگو: چرا این مصیبت را نمی خوانی؟
از این به بعد این مصیبت را هم بخوان، وآن اینكه هر وقت سواركاری از پشت اسب بر زمین می افتد، در وقت افتادن دستهای خود را مثل سپر قرار می دهد. و دستهایش را اول به زمین می رساند، تا در وقت افتادن دست او حائل شود و سواركار
با صورت به زمین نیفتد.
چه حالی خواهد داشت آن كسی كه سینه اش هدف تیرها قرار گرفته باشد و دستهایش هم بریده و با گرز آهنین بر سرش زده باشند؟ و امیدش را از رساندن آب به خیام حرم قطع كرده باشند و با صورت به زمین افتد؟! [1] .
گفتم: بفرمایید چه پیغامی است؟ من در خدمت شما هستم.
فرمود: من در عالم خواب به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرف شدم و آن حضرت به من فرمودند: به شیخ كاظم سبتی بگو: چرا این مصیبت را نمی خوانی؟
از این به بعد این مصیبت را هم بخوان، وآن اینكه هر وقت سواركاری از پشت اسب بر زمین می افتد، در وقت افتادن دستهای خود را مثل سپر قرار می دهد. و دستهایش را اول به زمین می رساند، تا در وقت افتادن دست او حائل شود و سواركار
با صورت به زمین نیفتد.
چه حالی خواهد داشت آن كسی كه سینه اش هدف تیرها قرار گرفته باشد و دستهایش هم بریده و با گرز آهنین بر سرش زده باشند؟ و امیدش را از رساندن آب به خیام حرم قطع كرده باشند و با صورت به زمین افتد؟! [1] .
[1] كرامات العباسيه ص 30، به نقل از مقتل الحسين عليه السلام.